واقعه 23آذر 57 حمله به بیمارستان امام رضا علیه السلام

واقعه ۲۳ آذر ۵۷ بیمارستان امام رضا(ع) – یکی از رخدادهایی است که ریشه اش را باید در نهضت امام خمینی(ره) جست.

همزمانی واقعه ۲۳ آذر ۱۳۵۷ و محرم، شور و شعور انقلابی را در میان مردم به خشم آمده از اعمال عمال پهلوی فزونی بخشید و تظاهرات پیاپی مردمی باعث حمله بیشتر عاملان خشونت پهلوی به مردم عزادار عاشورای حسینی و مخالفان رژیم پهلوی شد.

دکتر بهرامي رييس بيمارستان امام رضا(ع) مشهد و شاهد عيني واقعه ۲۳ آذر در مورد وقايع اين روز اظهار مي دارد: يکي از فجايع اصلي در آغاز دهه دوم محرم، تهاجم عوامل مزدور رژيم شاه به بيمارستان امام­ رضا(ع) و بيماران بي گناه و بي دفاع بود.

در ۲۳ آذر ۱۳۵۷ که چماق به دستان با حمايت نيروهاي امنيتي ­از درب جنوبي بیمارستان واقع در خيابان بهار که هميشه بسته بود و رفت و آمدي از آن نمي شد و با نقشه قبلي آن را باز گذاشته بودند ­وارد باغ بيمارستان امام رضا(ع) شدند. ابتدا ماشين هاي سواري پزشکان و پرسنل بيمارستان را مورد ­هجوم قرار داده و شيشه هاي آنان را شکستند. سپس در ادامه حرکت خود، به بخش اطفال بيمارستان از مقابل فروشگاه لشکر بداخل بيمارستان هجوم بردند و ضمن شکستن اثاثيه داخل آن، شروع به تيراندازي به سمت بخش اطفال وبخش داخلي کردند. هنگام ورود به اين بخش، نگهبانان از خود مقاومت نشان دادند که بر اثر درگيري، تعدادي از آنان مجروح شدند. اما هنگامي که با مقابله انبوه کارکنان بخش و ساير پزشکان و دستياران تخصصي رو به رو شدند، به شليک گاز اشک آور و تيراندازي هوايي پرداختند. اين تهاجم چندان دوام نياورد؛ زيرا مردم به محض اطلاع به طرف بيمارستان حرکت کردند و هنگامي که به آنجا رسيدند، چماق به دستان فرار را بر قرار ترجيح داده بودند.
در این روز چماق به دستان و سربازان رژیم ظالم پهلوی به بهانه های واهی در دهه دوم محرم الحرام به این بیمارستان هجوم آورده و بیماران؛ پزشکان؛ پرستاران و مردمی که برای کمک به مظلومان شتافته بودند را به گلوله بستند. از این حادثه زمانی بیش از ۳۰ سال می گذرد؛ اما هنوز شاهدان عینی آن زنده هستند و می توان با دیدن آثار و اسناد موجود در دستان این افراد و نیز آن چه از توپ و تیر بر در و دیوار بیمارستان امام رضا علیه السلام باقی مانده؛ به آن لحظه های رعب آور بازگشت. لحظاتی که پزشکان و پرستاران و مردمان با دست خالی در برابر دژخیمان تا دندان مسلح پهلوی ایستادگی کردند.

سید حسین فتاحی معصوم یکی از شاهدان عینی این واقعه است. وی هرگاه از کار طبابت فارغ می شود به جمع آوری آثار و اسناد آن دوران می پردازد. این استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛ ۲۳ آذر ۵۷ را جلوه ای از حق طلبی و اسلام خواهی مردم و دانشگاهیان و نیز گوشه ای از مبارزه با طاغوت زمان می داند.

وی ادامه داد: اگر این روزهایی که بر انقلاب ایران گذشته بازگو نشده و نگاشته نشود، نسل جدید، دانشجویان و دانشگاهیان جوان چگونه وقایع آن سال ها را که نبوده اند بشناسند، تحلیل کنند و بفهمند چه کسانی و چگونه با دستان خالی در برابر رژیم تا دندان مسلح که از سوی استکبار جهانی حمایت می شد، مبارزه کرده و به پیروزی رسیدند.

صبح ۲۳ آذر سال 57 من و دوستانم در وسط سالن مشغول برنامه ریزی برای ادامه تحصن بودیم که دیدیم چماق به دست های رژیم پهلوی از نرده های بیمارستان بالا می آیند

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد عنوان کرد: یکی از این وقایع حمله مزدوران رژیم ستم شاهی به بیمارستان شاه رضا سابق است.

نماینده مردم مشهد در دوره چهارم مجلس شورای اسلامی بیان کرد: صبح ۲۳ آذر سال ۱۳۵۷ بود. من و دوستانم در وسط سالن مشغول برنامه ریزی برای ادامه تحصن بودیم که دیدیم چماق به دست های رژیم پهلوی از نرده های بیمارستان بالا می آیند و در این میان در جنوبی بیمارستان که در خیابان بهار است؛ در اثر فشار کنده شد.

فتاحی گفت: این افراد وقتی وارد حیاط بیمارستان شدند شروع به تخریب ماشین ها با سنگ و چوب کردند و در ادامه و بعد از اینکه سربازان از راه رسیدند، آنها نیز با سرنیزه هایشان لاستیک ماشین ها را پنچر کردند.

وی افزود: با رفتن ما به داخل بیمارستان، یکی دو سرباز نیز داخل آمدند و درگیری مختصری شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه داد: ما به اتفاق دیگر پزشک ها بیمارستان را دور زدیم و از در دیگر آن آمدیم داخل و شروع کردیم به سنگ پراندن که در همین حین چند نفر دیگر از پزشکان و پرستاران و دوستان به کمک ما آمدند.

فتاحی بیان کرد: چماق دارها و سربازها بعد داخل بخش اطفال شدند. این بخش آشفته بود و به سر بعضی از بچه های بستری حتی آجر خورده بود و همه در جایی پناه گرفته بودند که در جریان همین درگیری ها بود که یکی از بچه ها نیز به شهادت رسید.

نماینده مردم مشهد در دوره چهارم مجلس اظهار کرد: دژخیمان شاهنشاهی
از این که عکس های شاه را پایین کشیده و به جایش عکس شهدا و رهبر کبیر انقلاب را نصب کرده بودیم بسیار عصبانی بودند.

وی گفت: بگذارید کمی به عقب برگردیم. هفتم آبان سال ۵۷ با حضور آیت الله خامنه ای، اعتصاب غذای دانشگاهیان و پزشکان و مردم شروع شده بود.

فتاحی بیان کرد: در ادامه این اعتصاب، درهای باشگاه دانشگاه واقع در بیمارستان قائم(ع) توسط مردم و انقلابیون گشوده شد و به دستور حضرت آقا عکس های امام و شهدا جایگزین عکس های طاغوتی شد. به این ترتیب باشگاه به محل تحصن و اعتصاب غذا کنندگان دانشگاهی و مردم بدل شد.

این اتحاد و تصرف باشگاه دانشگاه و تبدیل آن به کانون مبارزه علیه رژیم ستم شاهی، خشم سردمداران حکومت و ترس و وحشت آنان را بیش از پیش کرد

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه داد: سخنرانی های آگاهی بخش حضرت آیت الله خامنه ای، شهید هاشمی نژاد، شهید کامیاب و نیز دانشگاهیان؛ به علاوه برگزاری نماز جماعت در محوطه بیمارستان نمایان گر وحدت میان روحانیت و دانشگاهیان و مردم بود.

وی گفت: این اتحاد و تصرف باشگاه دانشگاه و تبدیل آن به کانون مبارزه علیه رژیم ستم شاهی، خشم سردمداران حکومت و ترس و وحشت آنان را بیش از پیش کرد
.sapp.ir/khanet
پربیننده‌ترین اخبار
مهمترین اخبار
پسر شهید منفرد: تصاویر شهدای انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد نصب شود
خبرگزاری تسنیم: پسر شهید منفرد نصب تصاویر شهدای انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد را خواستار شد.
۲۳ آذر ۱۳۹۳ – ۱۵:۴۱ استانها خراسان رضوی
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، مشهد در روزهایی که انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده بود، آبستن حوادثی شد که هر یک ضمن ثبت در دفتر تاریخ انقلاب اسلامی ایران در روند پیروزی انقلاب نیز تأثیرگذار بود، یکی از این حوادث، واقعه 23 آذر 57 بیمارستان امام رضا(ع) بود.
همزمانی واقعه 23 آذر 1357 و محرم، شور و شعور انقلابی را در میان مردم به خشم آمده از اعمال عمال پهلوی فزونی بخشید و تظاهرات پیاپی مردمی سبب حمله بیشتر عاملان خشونت پهلوی به مردم عزادار عاشورای حسینی و مخالفان رژیم پهلوی شد.
در نخستین حرکت رژیم پهلوی، چماق به دستان در 22 آذر با هجوم به بیمارستان 17 شهریور و مضروب کردن نگهبانان و تعدادی از کادر پزشکی و پرستاری، در ظاهر نام بیمارستان را دوباره به ششم بهمن تغییر دادند. به دنبال این عمل کارکنان بیمارستان 17 شهریور دست به یک اعتصاب 72 ساعته زدند که طی آن عده زیادی مجروح و زخمی شدند و یکی از جوانان انقلابی به نام محمد منفرد نیز در این میان به شهادت رسید.
شهید محمد منفرد در 6 سالگی پدر خود را ‌از دست داد. محمد پس از هجران پدر تا دوم دبیرستان به تحصیل پرداخت و به علت نبود مقطع بالاتر برای ادامه تحصیل، به ناچار مشغول کار شد. از کودکی با شور و اشتیاق در مراسم مذهبی و سیاسی شرکت و اخلاق حسنه او همگان را متحیر می‌کرد. این شهید والامقام همواره فروتن و متواضع ‌بود. چندین نوبت دستگیر شد و شب‌ها را در پاسگاه ژاندارمری گذراند و مورد ضرب وشتم مزدوران رژیم قرار گرفت.
او در روز جمعه سیاه تهران هم در صحنه مبارزه حضور داشت و این تجربه در بازگشت به مشهد عزم او در مبارزه را راسخ تر کرد و برای مدتی از دست مزدوران رژیم طاغوت به رشت رفت.
محمد 23 آذر ماه 57 همچون روزهای دیگر خود را به بیمارستان امام رضا (ع) رساند تا به اتفاق عموم مردم به بیماران و کادر درمانی کمک کند که در این روز مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم شاه قرار گرفت و مجروح شد اما تلاش پزشکان برای مداوای او موثر واقع نشد و 2 روز بعد به شهادت رسید، وی در مراسمی با حضور پر شکوه مردم از بیمارستان امام رضا (ع) تشییع شد و پس از طواف حرم رضوی در بهشت رضا (ع) آرام گرفت.
همزمان با سالروز شهادت شهید محمد منفرد و واقعه 23 آذر 1357 بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد خبرنگار تسنیم در مشهد مقدس گفت وگویی با خانواده شهید منفرد و وقایع آن روز داشته که در ادامه می‌خوانید.
مرضیه اخوان نیان، همسر شهید منفرد در ابتدا اشاره‌ای به شخصیت شهید منفرد دارد و می‌گوید: سه سال با هم زندگی کردیم که ماحصل این زندگی کوتاه مدت فرزندی به نام محسن است که در زمان شهادت شهید منفرد یک سال و هشت ماه داشت. من تا قبل ازدواج هیچ آشنایی با خانواده شهید منفرد نداشتم اما بعد از شهادت محمد، همیشه مادرش می‌گفت: «محمد بدون پدر بزرگ شده و امروز پسرش نیز مثل خودش بدون پدر باید بزرگ شود».
محسن حدود شش ماه داشت که رفتیم رشت، آن زمان تازه از کارخانه قند بیرون آمده بود و کار جوشکاری انجام می‌داد که برای جوشکاری کارخانه کرم ابریشم رشت به او پیشنهاد همکاری دادند اما با وجود اینکه در رشت بودیم اما آنجا نیز دست از فعالیت برنداشت و در کنار کارش به فعالیت‌های ضد نظام شاهنشاهی می‌پرداخت.
به مشهد که برگشتیم دهه اول ماه محرم از 5 محرم تا عاشورا در منزل روضه داشتیم، روز تاسوعا با هم به میدان شهدا رفتیم درست همان لحظه‌ای که جوانان انقلابی مجسمه شاه را می‌خواستند به پایین بکشند و محمد نیز به سمت مردم رفت و تا بعدازظهر از محمد خبری نداشتم.
همان روز عصر محمد برای پخت آش نذری به کمک آمد، برای هر کسی که می‌شناختش برد به نوعی آش نذری را بهانه‌ای برای خداحافظی خود قرار داده بود حتی یکی از اقوام در کلانتری کار می‌کرد برای او نیز آش برد و این آش را بهانه‌ای برای خداحافظی و به نوعی پشت پای خود قرار داده بود.
صبح تحصن بود، در بیمارستان امام رضا (ع) محمد تا شب خانه نیامد دلواپس شدم آن شب حکومت نظامی بود تا صبح از دلواپسی خودم را به در و دیوار می‌زدم، ساعت 5 صبح دیگر طاقت نیاوردم، رفتیم دنبالش همه فکر می‌کردند خانه برادرش است، همه جا را گشتیم اما خبری از محمد نبود، به خانه مادرم که رفتیم، مادرم گریه می‌کرد گفت از بیمارستان خبر آوردند محمد تیر خورده و بیمارستان بستری شده، نگران شدم گفتم محمد دستش رفت لای آهن، بیمارستان نماند با تیر خوردن بیمارستان خوابیده؟ بیشتر نگران شدم.
رفتیم درب منزل مادرش و از آنجا به بیمارستان رفت
sapp.ir/khanet.

شما همچنین ممکنه دوست داشته باشید ...

0 نظر در “واقعه 23آذر 57 حمله به بیمارستان امام رضا علیه السلام”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *